-
گفتم شیاطین از اعماق تاریکی ها به در شده اند! گفت شایدی دیگر اینکه تو در عمق تاریکی فرو رفته ای! گفتم میدانی از چه سخن می گویم، جسارت و بی پروایی آنان حیرانم کرده! گفت جهان رو به روشنایی ست! گفتم در این تاریکی موهوم چه می کنیم!؟ گفت بر مدار دایره…
-
سالک بیچاره چه می دانست شراب چیست! در کیسه هیچ نداشت که خرج شراب کند. یکی او را رمزی آموخت به لا اله که بر در میخانه که می روی، بگو ساقی مرا خوانده است! می گفت و بی بهانه وارد می شد! … بی بهانه گفت روزی نقبی دیدم در میخانه،…
-
حلال گفتم مرا اهلی کن! گفت اهل کجا؟ گفتم آنجا. گفت اهل کجایی؟ گفتم اینجا. گفت اهلی اینجا چه گونه است؟ گفتم اهل اینجا. گفت اهلی اینجا نباش. گفتم چگونه؟ گفت بر آنچه میخوری نظاره کن. گفتم غذای اینجاست. گفت چشم و گوش و دهان ببند تا نخوری. گفتم تا کی؟ گفت تا کور و…