-
سالک گفت شب بود و خلوت انارهای آویخته به شاخه ها و شراب بود و ما خراب بودیم در سرزمین های میانه آنجا که دو نیرو از دو قطب مخالف چرخ هستی را می چرخاندند. مردمانی دیدم که خسته جان می باختند در پی قطبی از آن سوی دگر. سالک گفت فردای فریب را…
سالک گفت شب بود و خلوت انارهای آویخته به شاخه ها و شراب بود و ما خراب بودیم در سرزمین های میانه آنجا که دو نیرو از دو قطب مخالف چرخ هستی را می چرخاندند. مردمانی دیدم که خسته جان می باختند در پی قطبی از آن سوی دگر. سالک گفت فردای فریب را…